امید
شاید با نگاهت از این غم رها شم
خدا رو چه دیدی ، شاید غصه رد شد
دلم راه و رسم این عشق رو بلد شد
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت
خدا رو چه دیدی ، تو شاید بمونی
شاید غصه هامو ، تو چشمام بخونی
خدا رو چه دیدی ، شاید دل سپردی
شاید عشقمون رو تو از یاد نبردی
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت
هنوز بی قرارم به یاد نگاهت ، نشستم تو بارون بازم چشم به راهت
تو ترسی نداری از عشق و جدایی ، می خوای پر بگیری به سمت رهایی
برای تو موندن دلیلی نداره ، برات حرف رفتن شده راه چاره
خدا رو چه دیدی ، تو شاید بمونی
شاید غصه هامو ، تو چشمام بخونی
خدا رو چه دیدی ، شاید دل سپردی
شاید عشقمون رو تو از یاد نبردی
خدا رو چه دیدی ، خدا رو چه دیدی
مهمان ناخونده منم
چه شبای سختیه دارم از درد به خودم میپیچم کاش فقط ۱ درد بود ۱۰۰ تا درد دارم ( البته از۱۰۰ تا کمتره ) بازم خدا رو شکر تنم سالمه خدا رو شکر
خدایا تو این چند ماهه به جای که به مشکلات خودم فکر کنم . دوست دارم مشکلات مهتاب حل بشه
تا جایی که با امام حسین قول قرار گذاشتم .......... دیگه هر کسی ظاهر منو ببینه میفهمه ... به خدا منت نمیزارم به خدا راست میگم فقط میخوام بگم برام چه عزیزی
من نمیخوام ناراحتت کنم نمیخوام برنجونمت اصلا ولی باور کن دل این چیزا حالیش نیست
ولی میدونی چی دلخوشم میکنه ..همش با خودم میگم اگه قرار بود این داستان ها پیش بیاد خدا هیچ موقع بعد این چند سال ما رو به نمیرسوند ..همش میگم اینا امتحان هست .... مطمئمن هست همه چی حل میشه پس تو هم قوی باش ... دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ..من با تمام وجود حس میکنم پیشم هست ی حالا نمیدونم برای تو چی میگذره
از اون به بعد همش دارم این آهنگی که گذاشتم تو بلاگ رو گوش میکنم نباید گوش کنم ولی دست خودم نیست نیست نیست .......
وبلاگت رو هم میخونم واقعا دارم میسوزم ![]()
من هنوز پشتت هستم خدا هم که همیشه پشتت بوده و هست ..پس نه از خدا و نه از من ناامید نباش
چیزی نمانده که وصلم کنه به زمین فقط یه رد که بعد تو پاک میشه همین
این دم آخر هم بزار نگات کنم یه عالمه عزیزم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه
دلنامه 1
میدونی هر شب وقتی خوابم نمیبره به اون خنده های شیرین تر از عسل که شیرینیش تا خوده صبح به کامم میمونه نگاه میکنم
میدونی وقتی صبح پا میشم با دیدن برق چشمات و مهری که توش وجود داره بیشتر و بیشتر قوت میگرم و امیدم به آینده بیشتر و بیشتر میشه
میدونی پاکی نگات
انقدر وسعت داره که میتونه همه ی عالم رو از محبتش سیر کنه
ای کاش میرفتم به همون ۲ سال پیش ... میرفتیم به همون آسانسوری که مقصدش به آسمون بود
همون آسانسوری که توش تونستم یه دل سیر نگات کنم گرمی صداتو حس کنم
ای کاش کاش
وقتی میگی آقا محسن حس میکنم واقعا تکیه گاهت هستم ای کاش میتونستم باشم
ووووووووو
حرف زیاده حیف که نای نوشتن ندارم ای عزیز
جاتوهیچکس نمیگیره توی این قلب حقیرم "اگه باشم توی قلبت بدون از خوشی می میرم ![]()
فقط بگو چرا ؟
دیشب توی خوابم باز تورو دیدم
صدات زدم اما تو رفتی از خواب پریدم
کاش میشد بخوابم و صبح باشی تو کنارم
فقط به من بگو چرا مگه دوسم نداشتی؟ 
من که کاری نکردم چرا تنهام گذاشتی؟ 
فقط به من بگو چرا چرا میای پس تو خوابم؟؟
هنوز باورم نمیشه که تو نیستی کنارم 
میشینم فکر میکنم هر روز دوباره و دوباره
جوابی ندارم رفتنت هنوز واسم سواله
ما که مشکلی نداشتیم حتی واسه یه بارم
همیشه میگفتی هیچ وقت تنهات نمیزارم
فقط به من بگو چرا مگه دوسم نداشتی؟
من که کاری نکردم چرا تنهام گذاشتی؟ 
فقط به من بگو چرا چرا میای پس تو خوابم؟؟
هنوز باورم نمیشه که تو نیستی کنارم
نمیدونم چرا رفتی حتما خوبه واست
ولی من دارم میمیرم واسه یه بوسه بازم
حس میکنم شب و روزا همش جای خالیتو
نمیخوام بسوزونم عکسای یادگاریتو
ولی حالا دیگه بی تو من فقط میتونم ببارم

دیگه همه اینو خوب میدونن که من تمومه کارم
کاش میشد بمیرم برم زودتر اون دنیا بشینم
تا شاید یه روز توی اون دنیا من تور ببینم
دارم دیوونه میشم از تکرار این سوال
فکر برگشتنت شده یه آرزوی محال
دلم میخواد اون روزا بشه برات بمیرم
تا اینکه زنده باشم ولی تورو نبینم
فقط به من بگو چرا مگه دوسم نداشتی؟
من که کاری نکردم چرا تنهام گذاشتی؟
فقط به من بگو چرا چرا میای پس تو خوابم؟؟

هنوز باورم نمیشه که تو نیستی کنارم
یه دنیا می ارزی به خدا
بی قرارم ، واسه چشمات
اون نگاهی که به یک دنیا می ارزه
می خوام از تو ، بنویسم
اما اسمت که میاد ، دستم می لرزه
چیکه چیکه ، آب شدم من
وقتی گفتی نمی خوام با تو بمونم
حالا تنها ، یه پریشون
خیلی وقته که دیگه بی هم زبونم
من هنوز از تو می خونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه
من هنوز از تو می خونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه
خواب چشماتو می بینم ، فردا آفتابی دنیام
تو می شی تعبیر خوابم ، می رسم به آرزوهام
می دونم میای دوباره ، آسمون آفتابی می شه
باز بهار میاد سراغ گلدون های پشت شیشه
چشم به راه تو می مونم ، اگه می شنوی صدامو
تکیه کن باز هم به شونم ، گوش بده ترانه هامو
یه دریچه مهربونی ، هدیه کن به خلوت من
نشو با دلم غریبه ، سر بزن به غربت من
نشو با دلم غریبه ، سر بزن به غربت من
من هنوز از تو می خونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه
من هنوز از تو می خونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه
کی شب مهتابه ؟
یا رب تو کلید صبح در چاه انداز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب، با من بیچاره بساز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب، با من بیچاره بساز
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
گویید فلانی آمده، آن یار جانی آمده
مست است و هشیارش کنید
خواب است و بیدارش کنید
آمده حال تو، احوال تو
سیه خال تو، سفید روی تو
ببیند برود
آمده حال تو، احوال تو
سیه خال تو، سفید روی تو
ببیند برود
امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام
حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام
یه تیکه انصاف
بی سر صدا بدون من تا ساحل خزر می ری
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا امون می دی گل شدی ، دس تکون می دی
یه جوری به غریبه ها اداهاتو نشون می دی
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا ، دوری چقدر ساکت و مغروری چقد
چه کم باهام حرف می زنی راس راسی مجبوری چقدر
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا طلا شدی کم شدی ، کیمیا شدی
دیگه صدام نمی کنی عین غریبه ها شدی
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا باهام بدی گفتی میام ، نیومدی
نگفته بودی انقدر بازی با قلب و بلدی
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا سرده نگات دیگه نمی لرزه صدات
برقی که دنبالش بودم رفته دیگه از تو چشات
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا را نمی یای سر قرارا نمی یای
زمستونا نیومدی حالا بهارا نمی یای
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا کم شدی ، کم یه عالمه دوری ازم
نمی شه پیدات بکنم حتی واسه دوست دارم
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا خیال کنم باید ازت سوال کنم
خیال داشتن تو رو تو رویاهام محال کنم
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا ، کم می یارم به جای بارون ، می بارم
یه جوری فرصت بده که بگم چه قدر دسوت دارم
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا چه ناز شدی عجیبی ، عین راز شدی
شعر و ترانتم خوبه کلی ترانه ساز شدی
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا چه بی حواس عاشق داری از چپ و راس
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا خیلی زیاد همش تو رو یادم می یاد
می ترسم از فکرای تو بلاهایی سرم بیاد
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا عجیب شدی تنها که نه ، غریب شدی
به ما که می رسی یه کم نجیب بودی ، نجیب شدی
تازگیا حرف شماس همش می گی دست خداس
اما بذار بهت بگم حسابت از همه جداس
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
تازگیا تو سال نو بدجور می میرم واسه تو
چون می دونی دوست دارم ناز نکن از پیشم نرو
نامه رسید به آخرا باید سپردت به خدا
فقط یه قولی بده که دلت بمونه پیش ما
بی وفا انصافت کجاس رفتن و نازت مال ماس
با عطر کلی گل سرخ با چشم یه کم عسلی
بمون که ثابت بکنی حسابت از همه جداس

حسد
طبیعت وجودتو اینقدر ستایش میکنه…
وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو میاد…
برای داشتن چشمای تو خواهش میکنه…
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
وقتی شب فقط میاد، برای خوابیدن تو
خورشید از خواب پا میشه، تنها واسه دیدن تو
وقتی که چشمه حریصه، واسه لمس تن تو
یا که پیچک آرزوشه، بشه پیراهن تو
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
وقتی هر پرنده به عشق تو پرواز میکنه
عشق تو، حتی طبیعتو هوس باز میکنه
وقتی تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو
چرخ گردون، واسه تو گردشو آغاز میکنه
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم

کوچه
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم،
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق ديوانه که بودم،
در نهان خانه ی جانم گل ياد تو درخشيد.
باغ صد خاطره خنديد،
عطر صد خاطره پيچيد:يادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتيم.
پرگوشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم.
ساعتی بر لب آن جوی نشستيم.
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام.
...
یادم آيد تو به من گفتی: از اين عشق حذر کن!
لحظه ای چند بر اين آب نظر کن!
آب، آيئنه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است!
باش فردا که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی ازين شهر سفر کن!
با تو گفتم حذر از عشق؟ ندانم
سفر از پيش تو؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پرزد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی! من نه رميدم نه گسستم.
باز گفتم که تو صيادی و من آهوی دشتم!
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم!
حذر از عشق ندانم. سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم!
...
يادم آيد که دگر از تو جوابی نشيندم.
پای در دامن اندوه کشيدم.
نگسستم، نرميدم...
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم!
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم!
نه کنی از آن کوچه گذر هم!...
بی تو اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...
پرنده ای همچو من مردنی است
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست
نمک به زخم
این رسمش نیست در این شبهای بی التهابی تنهایم بگذاری
فرصت فرصت آخر تا به کی مگر منی که در این چند سال منتظر آمدنت بودم از تو غنیمت خواستم که
تو حال با من اینچنینی .....![]()
نمک به زخم من نپاش من زخمی غرورتم
بازی با کلمات 2
می خوای پیشم بمونی یا که دل نگرونی
می خوای ببینی دلم تو رو میخواد تا چقدر
چشمام بارونی هر شب برای تو مثل ابر
منتی روی سرت عشقم فدای چشم ترت
هر چی که دارم مال تو فقط بمون دیگه نرو
بازی با کلمات
که بیای تا بهت بگم بد جوری دلم شکسته
ای خدا خودت میدونی با این دست بسته
انقدر زجه زدم دنیا هم گفت دیگه بسه
اما حیف حیف حیف ...........................![]()
شک
نمیدونم چی بگم
شاید هم اینجور نباشه که من ۹۰٪ مطمئنم که اینجور نیست ...چه کنم باید صبر کنم ....
الله مع الصابرین
در این زندان تنهایی به هر سو و هر کجا که باشم ....از این شادم که گهی میکنی یادم ![]()

ف م ش
لب دریا به یاد آب فرات زیر نور مهتاب به او گفتم : من دگر هیچ نخواهم او را یاری بده ...
گر چه صدای هل من ناصر ینصری ات را هیچ اعتنا نکردم .... ![]()
ب بسم ا...
خدایا ممنونم که بعد سالها همون کسی رو جلوی راهم گذاشتی که هر روز مهربونی وفا صداقت رو داره تو قلبم بیشتر میکنه
خدایا ممنونم با اینکه در سراشیب مشکلات دستو پنجه نرم میکنم هنوز آتش عشق را در قلبم شعله ور نگاه داشتی
خدایا چه کنم تا پاکی این عشق ثابت شود . چیزی ندارم جز یک دل که مثل دله یک کودک صاف و ساده است ( البته گاه انسان ها خطاهای میکنن و من نمیتونم منکر بشم که هیچ خطایی نداشتم )
خدایا به خدایت قسم نخواستم دلش را بشکنم او که با محبت درب کلبه ی قلبش را روی من باز کرد . پس همینجا میگویم اگر خطایی کردم من را ببخش عزیزجان
دوستت دارم تو خودت میدانی ای یار







